سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بسا کس که با نیکویى بدو گرفتار گردیده است و بسا مغرور بدانکه گناهش پوشیده است ، و بسا کس که فریب خورد به سخن نیکویى که در باره او بر زبانها رود ، و خدا هیچ کس را نیازمود چون کسى که او را در زندگى مهلتى بود . [ و این گفتار پیش از این گذشت ، لیکن اینجا در آن زیادتى است سودمند . ] [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :1
بازدید دیروز :0
کل بازدید :80202
تعداد کل یاداشته ها : 58
103/1/10
10:25 ص


ای علی تو نشان هدایت این امتی؛ هر که تو را دوست بدارد ، رستگار شود و هر که تو را دشمن بدارد ، به هلاک افتد.   پیامبر اکرم (ص)

ولایت علی بن ابی طالب (ع) ولایت خدا و محبت او عبادت خدا و پیروی از او فریضه ای از جانب خدا است . پیامبر اکرم (ص)

هر که من مولای اویم پس علی مولای او است .  پیامبر اکرم (ص)

روز غدیر خم برترین عید امت من است .  پیامبر اکرم (ص)

خداوند پس از غدیر خم برای کسی حجت و عذری باقی نگذاشت .  حضرت فاطمه زهرا (س )


  
  

یکی دیگز از علائم ظهور که در کتاب بحارالانوار ان است که: در تفسیر عیاشی از جابر جعفری از امام محمد باقر (ع)نقل میکند که فرمود: هیچ حرکتی از خود نشان مده و سر جای خود بنشینتا آنگاه که علائمی را که در سال طاق و من اکنون برای تو ذکر می کنم ببینی: و اینکه:کسی از دمشق صدا می زند و یکی از دهات آن فرو رفتگی ای پدید آید و قسمتی از آن مسجد فرو میریزد،و میبینی که طائفه ای ترک از آنجا می گذرد،و در جزیره فرود می آیند، رومیان هم در رمله فرود می آیند و و آن سالی است که در تمام سرزمین عرب اختلاف روی می دهد، و اهل شام گرد سه پرچم مختلف جمع می شوند، یکی زرد و سفید و دیگری سفیدو سرخ و دیگری پرچم سفیانی است، سفیــانی با دائیــانش که از قبیله ی کــلب میــباشند، خروج می کند، و بر قبیله ی بنی ذنب الحمار از قبیله ی مضر حمله می کند، و جنگی می کنند که تا به آن حال چنان جنگی به وقوع نپیوسته بود، سپس از بنی ذنب مردی به دمشق آید و چنان کشته شود کـه کسی را بدان گونه نکــشته بــاشند، این است معنی آیه ی ( فاختلف الاحزاب من بینهم فول للذین کفروا من مشهد یوم عظیم) یعنی طوائفه ای از میان مردم به جان هم می افتند،وای بر کفاری که در آن روز بزرگ در جنگ شرکت جویند ، سفیانی و پیروانش خروج می کنند و قصدی جز کشتن و آزار اولاد پیامبر و شیعیان آنها ندارند،او یک لشکر به کوفه می فرستد، جمعی از شیعیان آنجا را می کشد، و گروهی را به دار می آویزد، و لشکری از خراسان می آید و در ساحل رود دجله منزل می کند، و مردی ضعیف از شیعیان با طرفدارانش برای مبارزه با او به بیرون کوفه می رود و مغلوب می گردد، سپس سفیانی لشکر دیگری به مدینه می فرستد و مردی در آنجا کشته می شود و مهدی و منصور (وزیر امام زمان) فرار می کنند و بزرگ و کوچک و سادات و ذریه ی پیغمبر را گرفته و حبس می کنند،آنگاه لشکری برای پیدا کردن مهدی و منصور از مدینه بیرون می آید، مهدی همچون موسی بن عمران (که هراسان از مصر خارج شد ) هراسان و نگران از مدینه بیرون می آید و بدین گونه به مکه می رود لشکر اعزامی هم به دنبال او می آیند، ولی وفتی به بیابان هایمکه میرسند زمین فرو میرود، و جز یک نفر که خبر آنها را ببرد باقی نماند، پس قائم در بین رکن و مقام می ایستد و نماز می خواند و و بر می گردد و وزیر او نیز با اوست، در آنوقت مهدی می گوید: ای مردم من از خداوند می خواهم که مرا بر آنها که بر ما ظلم کردند، و حق ما را گرفتند نصرت دهد، هر کس در باره ی خدا با من گفتگو دارد (بیاید و بگوید)زیرا من از هر کس به خدا نزدیک ترام، و هرکس در باره ی آدم با من گفتگو دارد به من بگوید زیرا من از هر کس به آدم نزدیکترم،و هر کس در باره ی نوح گفتگو دارد بیاید و به من بگوید،زیرا من از هر کس به وی نزدیکترم، و هر کس در باره ی ابراهیم گفتگو دارد به من بگوید زیرا من از هر کس به او نزدیکترم، و هر کس در باره ی محمد (ص) بامن گفتگو دارد بمن گوید زیرا من از هر کس به محمد(ص)نزدیکترم، و هر کس در باره ی پیامبران با ما گفتگو دارد بمن گوید زیرا من از هر کس به پیامبران نزدیکترم،و هر کس در باره ی کتاب خدا گفتگو دارد به من بگوید، زیرا ما در این خصوص از هر کس سزاوار تریم، ما و هر مسلمانی گواهیم که بما(خاندان پیامبر) ستم نمودند و ما را آواره کردند، و از خانه و وطن خود بیرون کردند، و اموالمان رت ضبط کردند، و ما را از همه چیز محروم و مقهور نمودند،آگاه باشید،ما هم اکنون از خدا و هر مسلمانی یاری می طلبیم، سپس اما باقر (ع) می فرماید:بخدا قسم سیصد و سیزده مرد که پنجاه زن نیز در میان آنها است مانند قطعه هایی ابر در فصل پاییز در غیر موسم حج در مکه ی معظمه جمع می شوند ، چنانکه خداوند می فرماید:اینما تکونوا یات بکم الله جمیعا ان الله علی کل شئ قدیر هر جا که باشید خدا شما را گرد آوردخداوند بر هر چیز تواناست،در آن موقع مردی از خاندان پیامبر میگوید: این شهر(مکه)مردمی ظالم دارد،سپس آ» سیصد و سیزده نفر بعد از زمان پیغمبر در رکن و مقام با امام بیعت می کنند،آنگاه با لشکر و سلاح و وزیرش از مکه بیرون می آید،در آ»وقت منادی در مکه از آسمان او را به نام صدا می زند،بطوری که تمام مردم زمین آنرا می شنوند، نام او نام پیامبر است اگر این برای شما اشتباه بود پیمان پیامبر و و پرچم و سلاح او و اینکه او (مهدی) مردی پاکدل از اولاد حسین (ع) است، باعث اشتباه نخواهد بود اگر این هم موجب اشتباه گردد آن صدای آسمانی که او را با اسم صدا می زند موجب اشتباه نمی شود، 

 

 بحار الانوار


  
  
62. فضیلت سوره ی جمعه
هر کس سوره ی جمعه را در شب جمعه و در نماز جمعه بخواند خداوند به تعداد روزهای سال به او ده حسنه

می بخشد و به بهشت می فرستد
63. فضیلت سوره ی منافقون
خواندن این سوره انسان را از شرور شرک و نفاق حفظ می کند
64. فضیلت سوره ی تغابن
هر کس سوره ی تغابن را در نماز بخواند قرآن در قیامت شفیع او می شود
65. فضیلت سوره ی طلاق.66 تحریم

در حـدیثى از امام صادق (ع ) مى خوانیم : ((هرکس سوره طلاق و تحریم را درنماز فریضه بخواند, خـداونـد او را در قـیـامـت از تـرس و اندوه پناه مى دهد, و از آتش دوزخ رهائى مى بخشد, و او را به خاطر تلاوت این سوره و مداومت بر آن , واردبهشت مى کند, زیر این دو سوره , از آن پیغمبر(ص ) است )).




67. فضیلت سوره ی ملک
هر کس این سوره را بخواند مانند کسی ا ست که شب قدر را احیاء داشته و از عذاب قبر محفوظ است
68. فضیلت سوره ی قلم
هر کس این سوره را بخواند خداوند او را از فقر و عذاب می رهاند
69. فضیلت سوره ی الحاقه
هر کس این سوره را در نوافل و فرایض بخواند ایمان او کامل می گردد تا خدا راملاقات کند
70. فضیلت سوره ی معارج
هر کس سوره ی معارج رابخواند در قیامت از گناه او پرسش نمی شود و با پیغمبر(ص) به بهشت می رود
ان شاءالله
71. فضیلت سوره ی نوح
هر کس این سوره را بخواند با ایمان به خدا خداوند او را با ابرار محشور می فرماید
72. فضیلت سوره ی جن
در حـدیـثـى از امام صادق (ع ) آمده است : ((هرکس بسیار سوره جن را بخواندهرگز در زندگى دنـیا چشم زخم جن و جادو و سحر و مکر آنها به او نمى رسد, و بامحمد(ص ) همراه خواهد بود, و مـى گـویـد: پـروردگـارا! مـن کـسـى را به جاى اونمى خواهم , و هرگز از او به دیگرى متمایل نمى شود)
73. فضیلت سوره ی مزمل
هر کس سوره ی مزمل را در عشاء بخواند خداوند او سعادت دنیا و آخرت را نصیبش خواهد کرد
74. فضیلت سوره ی مدثر

در حـدیـثـى از امام باقر(ع ) آمده است : ((کسى که سوره مدثر را در نماز فریضه بخواند بر خداوند حـق اسـت کـه او را همراه پیامبر(ص ) ودر جوار و درجه او قرار دهد و در زندگى دنیا بدبختى و رنج دامنش را هرگز نگیرد


75. فضیلت سوره ی قیامت
در حدیثى از پیغمبر اکرم (ص ) مى خوانیم : ((کسى که سوره قیامت را بخواند من و جبرئیل براى او در روزقـیـامـت گـواهى مى دهیم که او ایمان به آن روز داشته ,ودرآن روز صورتش از صورت سایر مردم درخشنده تر است
76. فضیلت سوره ی دهر
هر کس سوره ی دهر را بخواند (هر صبح پنجشنبه) خداوند حور العین بهشت را نصیبش می کند
77. فضیلت سوره ی مرسلات
در حـدیثى از امام صادق (ع ) آمده است : ((کسى که این سوره را بخواند خداونداو را با پیامبر آشنا (و همجوار) مى سازد
78. فضیلت سوره ی نباء
در حـدیـثـى از پـیـغمبرگرامى اسلام (ص ) آمده است : ((کسى که سوره عم یتسـائلون را بخواند خداوند از نوشیدنى خنک و گواراى بهشتى در قیامت سیرابش مى کند)).
و نـیـز در حـدیـث دیگرى از آن حضرت نقل شده که فرمود: ((کسى که آن رابخواند و حفظ کند حساب او در روز قیامت (چنان سریع انجام مى گیرد که ) به مقدار خواندن یک نماز خواهد بود
79.فضیلت سوره ی نازعات
هر کس این سوره را بخواند جوان مبعوث می شود و جوان به بهشت می رود
80. فضیلت سوره ی عبس
در حـدیـثـى از پیغمبرگرامى اسلام (ص ) آمده است : ((کسى که سوره عبس رابخواند روز قیامت درحالى وارد محشر مى شود که صورتش خندان و بشاش است )).

81. فضیلت سوره ی تکویر
در حدیثى از پیغمبراکرم (ص ) مى خوانیم : ((کسى که سوره اذا الشمس کورت را بخواند خداوند او را از رسوائى در آن هنگام که نامه عملش گشوده مى شود حفظمى کند)

82. فضیلت سوره ی انفطار
کسی که سوره ی انفطلر را بخواند خداوند عزو جل او را از حاجتی محجوب نمی فر ماید
83. فضیلت سوره ی مطففین
هر کس این سوره را بخواند (در نماز) از آتش دوزخ ایمن گردد و بر پل جهنم نگذرد وروز قیامت او را حساب نکنند
84. فضیلت سوره ی انشقاق
هر کس این سوره را بخواند خداوند او را در پناه خود گیرد و نامه ی او را به دست راستش دهد واز اصحاب یمین باشد

85. فضیلت سوره ی بروج
هر کس سوره ی بروج را در نماز های واجب بخواند با پیامبران محشور می شود
86. فضیلت سوره ی طارق
دربـاره فـضیلت تلاوت این سوره در حدیثى از پیامبراکرم (ص ) مى خوانیم هرکس آن را تلاوت کند خداوند به تعداد هر ستاره اى که در آسمان وجود دارد ده حسنه به او می بخشد
87. فضیلت سوره ی اعلی
در حدیثى از پیغمبراکرم (ص ) مى خوانیم : ((هرکس سوره اعلى را بخواندخداوند به عدد هر حرفى که بر ابراهیم (ع ) و موسى (ع ) و محمد(ص ) نازل کرده ده حسنه به او عطا مى فرماید)).
و در حـدیث دیگرى از امام صادق (ع ) مى خوانیم : ((کسى که سوره اعلى را درفرائض یا نوافل خود بخواند, روزقیامت به او گفته مى شود: از هریک از درهاى بهشت مى خواهى وارد شو ان شااللّه )).
از مـجـمـوعـه روایـاتـى که در این زمینه رسیده استفاده مى شود که این سوره ازاهمیت خاصى برخوردار است , تا آنجا که در حدیثى از على (ع ) مى خوانیم این سوره محبوب پیغمبراکرم (ص ) بود

88. فضیلت سوره ی غاشیه
در حـدیـثـى از پـیـغمبراکرم (ص ) مى خوانیم : ((هرکس آن را تلاوت کند خداوندحساب او را در قیامت آسان مى کند)).
و در حـدیـثـى از امـام صادق (ع ) مى خوانیم : ((کسى که مداومت بر قرائت این سوره در نمازهاى فریضه یا نافله کند خداوند او را تحت پوشش رحمت خود دردنیا و آخرت قرار مى دهد, و در قیامت او را از عذاب آتش امان مى بخشد

89. فضیلت سوره ی فجر
هر کس این سوره را بخواند چون متعلق به حضرت
سید الشهداء است در قیامت با آن حضرت محشور می شود
90. فضیلت سوره ی بلد
هر کس این سوره را در نماز بخواند در دنیا در زمره ی صالحین محشور گردد و در آخرت با شهداء و نبیین
91 . فضیلت سوره ی شمس
تـلاوت ایـن سوره همین بس که در حدیثى از پیغمبراکرم (ص )آمده است : ((هرکس آن را بخواند گوئى به تعداد تمام اشیائى که خورشید و ماه برآنها مى تابد در راه خدا صدقه داده است
92. فضیلت سوره ی لیل
هر کس این سوره را تا چهل شب هر شب 4 مرتبه به این طریق که وقتی به آیه ی (( وما لاحد عنده من نعمه تجزی)
برسد سه بار تکرار کند جهت برآمدن حاجت وسعت روزی اثر عجیبی دارد به طوری که عقل حیران بماند
93. فضیلت سوره ی الضحی
هر کس این سوره را بخواند خداوند اورا از کسانی قرار می دهد که به سعادت شفاعت پیامبر(ص) رسیده و به بهشت وارد می شود و به شمار هر یتیم و سائلی او را ده حسنه بخشد
94. فضیلت سوره ی انشراح
از رسول خدا (ص) روایت شده که هرکس این سوره را بخواند چون مزد کسی است که مرا ملاقات کرده ومرا از غم شاد کرده شفاعت او بر من است
95. فضیلت سوره ی تین
هر کس این سوره را به شرط ایمان در نماز بخواند خداوند از او راضی و او را به بهشت می برد
96. فضیلت سوره ی علق
در فـضـیـلت تلاوت این سوره از امام صادق (ع ) نقل شده است که فرمودهرکس در روز یا شب سوره ((اقرا باسم ربک )) را بخواند, و در همان شب یا روزبمیرد شهید از دنیا رفته است و خداوند او را شـهید مبعوث مى کند و در صف شهیدان جاى مى دهد, و در قیامت همچون کسى است که با شمشیر در راه خداهمراه پیامبر خدا جهاد کرده است
97. فضیلت سوره ی قدر
هر کس این سوره را ده بار تلاوت کند خداوند 1000 گناه او را می آمرزد
98. فضیلت سوره ی بینه
در فـضـیـلت تلاوت این سوره از پیغمبر اکرم (ص ) چنین نقل شده : ((اگر مردم مى دانستند این سوره چه برکاتى دارد خانواده و اموال را رها کرده , به فراگرفتن آن مى پرداختند))!.
مردى از قبیله ((خزاعه )) عرض کرد: اى رسول خدا! تلاوت آن چه اجر وپاداشى دارد؟.
فـرمـود: ((هیچ منافقى آن را قرائت نمى کند, و نه کسانى که شک و تردید دردلشان است , به خدا سـوگـنـد فـرشـتـگـان مقرب از آن روز که آسمانها و زمین آفریده شده است آن را مى خوانند, و لـحظه اى در تلاوت آن سستى نمى کنند, هرکس آن رادر شب بخواند خداوند فرشتگانى را مامور مى کند که دین و دنیاى او را حفظ کنند,و آمرزش و رحمت براى او بطلبند, و اگر در روز بخواند به اندازه آنچه روز آن راروشن مى کند و شب آن را تاریک مى سازد ثواب به او مى دهند
99. فضیلت سوره ی زلزله
تـعـبـیـرات مـهـمى در روایات اسلامى آمده , از جمله در حدیثى ازپیغمبراکرم (ص ) مى خوانیم : ((هـرکـس آن را تلاوت کند گویى سوره بقره را قرائت کرده , و پاداش او به اندازه کسى است که یک چهارم قرآن را تلاوت کرده باشد)).
و در حدیثى از امام صادق (ع ) مى خوانیم که فرمود: ((هرگز از تلاوت سوره ((اذا زلزلت الا رض )) خسته نشوید, چرا که هرکس آن را در نمازهاى نافله بخواندهرگز به زلزله گرفتار نمى شود, و با آن نمى میرد, و به صاعقه و آفتى از آفات دنیا تاهنگام مرگ گرفتار نخواهد شد)).
100. فضیلت سوره ی عادیات
هر کس سوره ی عادیات را تلاوت کند ثواب همه ی کسانی را دارد که برای حج در مزداقه جمع شده اند وبا امیر المومنین محشور می شود
101. فضیلت سوره ی قارعه
در فضیلت تلاوت این سوره در حدیثى از امام باقر(ع ) مى خوانیم : ((کسى که سوره قارعه را بخواند خـداونـد مـتـعـال او را از فتنه دجال و ایمان آوردن به او حفظمى کند, و او را در قیامت از چرک جهنم دور مى دارد ان شااللّه

102. فضیلت سوره ی تکاثر
هر کس سوره ی تکاثر را در نماز واجب بخواند ثواب صد شهید دارد ودر مستحبات ثواب پنجاه شهید
103. فضیلت سوره ی عصر
هر کس سوره ی عصر را در نوافل بخواند روز قیامت خندان محشور می شود تا وارد بهشت شود
104. فضیلت سوره ی همزه
هر کس سوره ی همزه رادر نماز ها بخواند خداوند او را از فقر دور کند و رزق او را وسیع گرداند
105. فضیلت سوره ی فیل
هر کس سوره ی فیل را تلاوت کند روز قیامت همه ی موجودات شهادت دهند که او صالح است
106. فضیلت سوره ی قریش
هر کس این سوره را بخواند خداوند روز قیامت او را سواره و نورانی وارد محشر کند
107. فضیلت سوره ی ماعون
هر کس این سوره را 41 بار بخواند فقر از خانه ی او
می رود و فرزندان او محتاج نشوند و خواننده ی آن درحفظ و حمایت خداوند قرار می گیرد
108. فضیلت سوره کوثر
نقل شده است چنانچه انسان روز چهارشنبه دو رکعت نماز حاجت بخواند و پس از سلام چهل بار سوره مبارکه ی کوثر را بخواند مال بسیار نصیب او خواهد شد
109. فضیلت سوره ی کافرون
هر کس این سوره را در نماز بخواند مانند کسی است که ربع قرآن را خوانده باشد و خداوند گناهان او و والدین او را بیامرزد
110. فضیلت سوره ی نصر
هر کس این سوره را در نماز بخواند خداوند او را در همه جا یاری می کند
111. فضیلت سوره ی تبت
هر کس این سوره را بخواند ثواب ایمان به کتب آسمانی و پیغمبران را دارد
112. فضیلت سوره ی توحید
هر کس این سوره را بخواند در نمازها مانند آن است که ثلث قرآن را خوانده باشد و به تعداد مومنین ثواب دارد و خداوند جمیع خیر دنیا و آخرت را به او عنایت می کند
113. فضیلت سوره ی فلق
هر کس این سوره را بخواند از بلایای دنیا و آخرت محفوظ است
114. فضیلت سوره ی ناس
هر کس این سوره را جهت مال دنیا و هلاکت دشمن و دفع بلایای دنیا و آخرت بخواند به مرادش می رسد
  
  
1 .فضیلت سوره ی حمد
از پـیـامبر (ص ) نقل شده : هر مسلمانى سوره حمد را بخواند پاداش او باندازه کسى است که دو سوم قرآن را خوانده و طبق نقل دیگرى پاداش کسى است که تمام قرآن را خوانده باش. هـمـچـنـین در حدیثى از امام صادق (ع ) مى خوانیم : ((شیطان چهار بار فریادکشید و ناله سرداد نـخـستین بار روزى بود که از درگاه خداوند رانده شد, سپس هنگامى بود که از بهشت به زمین تـنـزل یافت , سومین بار هنگام بعثت محمد(ص )بعد از فترت پیامبران بود و آخرین بار زمانى بود که سوره ((حمد)) نازل شد
2.فضیلت سوره ی بقره


پیامبر اکرم (ص) فرمودند: صلوات رحمت خداوند بر قاری سوره بقره باد و ثواب نگهبانی که یک سال بدون آرامش در راه خدا نگهبانی کرده، به او عطا می شود.






3.فضیلت سوره ی آل عمران
هر کس سوره ی آل عمران را بخواند روز قیامت پوششی از نور او را زینت می دهد
4. فضیلت سوره ی نساء
هر کس سوره ی نساء را بخواند از عذاب قبر مصون است و از آفات دنیا در امان است وهمچنین پاداش کسی که برده ای را آزاد کرده باشد را به او می دهند
5. فضیلت سوره ی مائده

امام باقر(ع) فرمودند: هر کس هر پنجشنبه سوره ی مائده را بخواند، ایمانش را تاریکی نمی گیرد و هیچ وقت مشرک نمی شود




.6 فضیلت سوره ی انعام
در این سوره 70 بارنام خداوند برده شده است و 70 هزار فرشته با آن به زمین آمدند هر کس آن را بخواند از ترس در امان است.
7. فضیلت سوره ی اعراف7
از امام صادق (ع ) نقل شده که فرمود: ((هر کس سوره اعراف را در هر ماه بخواند در روز قیامت , از کـسـانـى خـواهـد بـود کـه نه ترسى بر آنهاست و نه غمى دارند(من الذین لا خوف علیهم ولاهم یـحـزنون ) و اگر در هر جمعه بخواند, در روزقیامت از کسانى مى باشد که بدون حساب به بهشت مى رود)
8. فضیلت سوره ی انفال در فضیلت تلاوت این سوره در روایتى از امام صادق (ع ) مى خوانیم که فرمود: ((کـسـى کـه سـوره ((انفال )) و ((برائت )) را در هر ماه بخواند, هرگز روح نفاق دروجود او وارد نـخـواهـد شد و از پیروان حقیقى امیرمؤمنان على (ع ) خواهد بود و درروز رستاخیز از مائده هاى بهشتى با آنها بهره مى گیرد, تا مردم از حساب خویش فارغ شوند
9.فضیلت سوره ی توبه
هر کس سوره ی توبه را بخواند پیامبر صلی الله علیه شفیع او باشد و نفاق در او راه نیابد
10.فضیلت سوره ی یونس
هر کس سوره ی یونس را بخواند در صف جاهلان قرار نمی گیرد ودر روز قیامت از مقربین خواهد بود



11. فضیلت سوره ی هود


امـا در مورد فضیلت این سوره , در حدیثى از پیغمبراکرم (ص ) آمده است کسى که این سوره را بخواند, پاداش و ثوابى به تعداد کسانى که به هود و سایرپیامبران ایمان آوردند و کسانى که آنها را انـکـار نـمـودند خواهد داشت , و روز قیامت در مقام شهدا قرار مى گیرد, و حساب آسانى خواهد داشت

.





12 سوره ی یوسف

در روایـات اسـلامـى بـراى تلاوت این سوره فضائل مختلفى آمده است ازجمله در حدیثى از امام صـادق (ع ) مـى خـوانیم : ((هر کس سوره یوسف را در هر روز ویا هر شب بخواند, خداوند او را روز رسـتاخیز برمى انگیزد در حالى که زیبائیش همچون زیبایى یوسف است و هیچ گونه ناراحتى روز قیامت به او نمى رسد و ازبندگان صالح خدا خواهد بود)).
13. فضیلت سوره ی رعد
هر کس سوره ی رعد را بخواند به بلای صاعقه دچار نمی شود و روز قیامت بدون حسلب وارد بهشت می شود

14. فضیلت سوره ی ابراهیم
هر کس این سوره را بخواند به فقر و جنون مبتلا نمی شود

15. فضیلت سوره ی حجر
هر کس این سوره را بخواند خداوند به تعداد قوم مهاجر و انصلر و استهزا کنندگان پیامبر ده حسنه برای او می نویسد
16. فضیلت سوره ی نحل
امام باقرعلیه السلام فرمود هر کس سوره ی نحل را بخواند از هفتاد بلا مانند جنون وجذام مصون می ماند
17. هر کس سوره ی اسراء را بخواند (هرشب جمعه) در اصحاب امام زمان خواهد بود و روز قیامت با شهداء محشور می شود
18. فضیلت سوره ی کهف
در حدیثى از امام صادق (ع ) مى خوانیم : کسى که در هر شب جمعه سوره کهف را بخواند شهید از دنیا مى رود, و با شهدا مبعوث مى شود و در روز قیامت درصف شهدا قرار مى گیرد.


19.فضیلت سوره ی مریم
در حـدیـثـى از امـام صـادق (ع ) مـى خوانیم : ((هر کس مداومت به خواندن این سوره کند از دنیا نخواهد رفت مگر این که خدا به برکت این سوره او را از نظر جان ومال و فرزند بى نیاز مى کند

.20 فضیلت سوره ی طه

در حدیثى از امام صادق (ع ) مى خوانیم : ((تلاوت سوره طه را ترک نکنید; چرا که خدا آن را دوست مى دارد و دوست مى دارد کسانى را که آن را تلاوت کنند,هر کس تلاوت آن را ادامه دهد خداوند در روز قـیامت نامه اعمالش را به دست راستش مى سپارد, و بدون حساب به بهشت مى رود, و در آخرت آنقدر پاداش به اومى دهد که راضى شود)).




21. فضیلت سوره ی انبیاء
: در حـدیثى از پیامبر گرامى اسلام (ص ) چنین نقل شده : ((هر کس سوره انبیارا بخواند خداوند حـسـاب او را آسـان مـى کند (و در محاسبه اعمالش در روز قیامت سختگیرى نخواهد کرد) و هر پیامبرى که نام او در قرآن ذکر شده با او مصافحه کرده و سلام مى فرستد)

.22 فضیلت سوره ی حج
هرکس سوره ی حج در سه روز متوالی بخواند در آن سال به حج مشرف می شود. در حـدیـثى از پیامبر گرامى اسلام (ص ) مى خوانیم : ((هرکس سوره حج رابخواند خداوند پاداش حج و عمره را به او مى دهد به تعداد تمام کسانى که درگذشته و آینده حج و عمره به جا آورده یا خواهند آورد
23. فضیلت سوره ی مومنون
هر کس این سوره را صبح های جمعه بخواند خداوند عاقبت او را به خیر و سعادت مقرون سازد وبا پیامبران محشور سازد

24. فضیلت سوره ی نور
در حـدیـثـى از امام صادق (ع ) مى خوانیم : ((اموال خود را از تلف و دامان خودرا از ننگ بى عفتى حفظ کنید به وسیله تلاوت سوره نور, و زنانتان را در پرتودستوراتش از انحرافات مصون دارید که هـر کـس قـرائت ایـن سوره را در هر شبانه روزادامه دهد احدى از خانواده او هرگز تا پایان عمر گرفتار عمل منافى عفت نشود و هفتاد هزار ملک برای او استغفار کنند
25. فضیلت سوره ی فرقان

در حـدیـثـى از پیامبر(ص ) چنین آمده است : ((کسى که سوره فرقان را بخواند(و به محتواى آن بـیـنـدیشد و در اعتقاد و عمل از آن الهام گیرد) روز قیامت مبعوث مى شود در حالى که در صف مـؤمنان به رستاخیز است , کسانى که یقین داشتند که قیامت فرا مى رسد و خداوند مردگان را به زندگى جدید باز مى گرداند

26. فضیلت سوره ی شعراء
از امام صادق نقل شده است که هر کس این سوره راتا چهل روز هر روز یکبار بخواند حاجتش برآورده می شود
27.فضیلت سوره نمل
هر کس این سوره را بخواندخداوند برای او ده حسنه می نویسد و به فقر دچار نمی شود و با انبیا محشور می شود
28.فضیلت سوره ی قصص
هر کس این سوره را بخواند خداوند به تعداد کسانی که موسی را تصدیق یا تکذیب کردند ده حسنه برای او می نویسد
29.فضیلت سوره ی عنکبوت
از پـیـامبر گرامى اسلام (ص ) چنین آمده است : ((هر کس سوره عنکبوت رابخواند به تعداد تمام مؤمنان و منافقان , ده حسنه براى اونوشته مى شود)).
مـخـصـوصـا دربـاره تـلاوت سـوره عنکبوت و روم در ماه رمضان در شب بیست و سوم , فضیلت فـوق الـعـاده اى وارد شده است تا آنجا که در حدیثى از امام صادق (ع ) مى خوانیم : ((هر کس سوره عنکبوت و روم را در ماه رمضان شب بیست وسوم تلاوت کند به خدا سوگند اهل بهشت است , و مـن هـیـچ کس را از این مساله استثنا نمى کنم , و نمى ترسم که خداوند در این سوگند قاطع من گناهى بر من بنویسد, و مسلما این دو سوره در پیشگاه خدا بسیار ارج دارد)




30. فضیلت سوره ی روم
عـلاوه بـر حـدیـثـى که از امام صادق (ع ) در فضیلت سوره عنکبوت نقل شد, درحدیث دیگرى از پـیـامـبـر(ص ) چـنـین آمده : ((هرکس سوره روم را بخواند پاداشى معادل ده حسنه به تعداد هر فرشته اى که در میان آسمان و زمین تسبیح خدامى گوید خواهد داشت و آنچه را در روز و شب از دست داده جبران خواهد کرد
31. فضیلت سوره ی لقمان
در حـدیث دیگرى از امام باقر(ع ) مى خوانیم : ((کسى که سوره لقمان را درشب بخواند, خداوند سـى فـرشـتـه را مـامور حفظ او تا به صبح در برابر شیطان ولشکر شیطان مى کند, واگر در روز بخواند این سى فرشته او را تا به غروب از ابلیس و لشکرش محافظت مى نمایند

32. فضیلت سوره ی سجده
هر کس این سوره را بخواند در روز قیامت نامه ی اعمالش به دست راست او داده خواهد شد
33. فضیلت سوره ی احزاب
در حدیثى از پیامبراسلام (ص ) مى خوانیم : ((کسى که سوره احزاب را تلاوت کند و به خانواده خود تعلیم دهد از عذاب قبر در امان خواهد بود)
34. فضیلت سوره ی سبا
هر کس این سوره را همراه سوره ی فاطر بخواند از مصیبت ها مصون می ماند و خیر دنیا و آخرت نصیبش می شود
35. فضیلت سوره ی فاطر
هر کس این سوره و سوره ی سبا را در شب بخواند در آن شب در حفظ خداوند خواهد بود
36 فضیلت سوره ی یس
هر کس سوره ی یس را بخواند مانند کسی است که 12 بار قرآن راخوانده باشد و خیر دنیا وآخرت نصیبش می شود
37. فضیلت سوره ی صافات

از امام صادق (ع ) چنین مى خوانیم : ((کسى که سوره صافات رادر هر روز جمعه بخواند از هر آفتى محفوظ مى ماند, و هر بلائى در زندگى دنیا از اودفع مى گردد, خداوند وسـیـعـتـرین روزى را در اختیارش مى گذارد, و او را در مال وفرزندان و بدن , گرفتار زیانهاى شـیـطـان رجـیم و گردنکشان عنود نمى سازد, و اگر درآن روز و شب از دنیا برود خداوند او را شهید مبعوث مى کند, و شهید مى میراند, واو را در بهشت با شهدا هم درجه مى سازد)).
.38 فضیلت سوره ی ص

حدیث دیگرى از امام باقر(ع ) چنین آمده : ((کسى که سوره ((ص )) را در شب جمعه بخواند از خـیـر دنـیا و آخرت آنقدر (از سوى خداوند) به او بخشیده مى شودکه به هیچ کس داده نشده , جز پـیـامـبـران مـرسل , و فرشتگان مقرب , و خدا او و تمام کسانى را که از خانواده اش مورد علاقه او هستند وارد بهشت مى کند, حتى خدمتگذارى که به او خدمت مى کرده


39. فضیلت سوره ی زمر
هر کس سوره ی زمر را بخواند بدنش بر آتش حرام می شود و در دنیا و آخرت عزیز می گردد
40. فضیلت سوره مومن
هر کس سوره ی مومن را بخواند گناهان او همان شب آمرزیده می شود
41. فضیلت شوره ی فصلت
هر کس این سوره را بخواند در دنیا به سروری و عزت زندگی می کند ودر آخرت با نورانیت محشور می گردد
42. فضیلت سوره شوری
هر کس این سوره را بخواند در روز قیامت صورتش مانند ماه شب چهارده می درخشد
43. فضیلت سوره ی زخرف
هر کس این سوره را بخواند از گزندگان قبر مصون است تا وارد قیامت شود
44. فضیلت سوره ی دخان
هر کس این سوره را در نماز های واجب و مستحب بخواند مخصوصا شب 23 ماه رمضان در قیامت در سایه ی عرش خواهد بود

45. فضیلت سوره ی جاثیه
هر کس این سوره را بخواند آتش بدن او را فرا نمی گیرد و با پیامبر (ص) خواهد بود
46. فضیلت سوره ی احقاف
هر کس این سوره را بخواند (شب وروز جمعه) در دنیا و قیامت در امان است
47. فضیلت سوره ی محمد (ص)
هر کس این سوره را بخواند شک به دلش راه نمی یابد
48. فضیلت سوره ی فتح
هر کس سوره ی فتح را بخواند مال و جان و زن وفرزندش مصونیت از اتلاف پیدا خواهند کرد
49. فضیلت سوره ی حجرات
هر کس این سوره را بخواند از زوارپیامبر محسوب می شود
50. فضیلت سوره ی ق
هر کس سوره ی ق را در نماز های واجب و مستحب بخواند رزق و روزی او زیاد می شود
51. فضیلت سوره ی الذاریات
هر کس سوره ی ذاریات رابخواند در دنیا رزقش وسیع ودر مردن قبرش نورانی می گردد
52. فضیلت سوره ی طور

در حدیثى آمده که پیامبر(ص ) فرمود: ((هرکس سوره طور را بخواند برخداست که او را از عذابش ایمن سازد, و او را در بهشتش متنعم دارد)).

53. فضیلت سوره ی نجم
هر کس سوره ی نجم را بخواند در نزد مردم محبوب میشود
54. فضیلت سوره ی قمر
در حـدیـثـى از پـیغمبر گرامى اسلام مى خوانیم : ((هرکس سوره قمر) رایک روز در میان بخواند روز قیامت در حالى برانگیخته مى شود که صورتش همچون ماه در شب بدر است , و هرکس آن را هر شب بخواند افضل است , و در قیامت نورو روشنائى صورتش بر سایر خلایق برترى دارد)
55. فضیلت سوره ی الرحمن
از جمله در حدیثى از رسول خدا مى خوانیم : ((هرکس سوره الرحمن رابخواند خداوند به ناتوانى او (در اداى شـکـرنـعـمـتـها) رحم مى کند, و حق شکرنعمتهایى را که با او ارزانى داشته خودش ادا مى کند


56. فضیلت سوره ی واقعه
هر کس این سوره را برای وسعت رزق بخواند اثر عجیبی دارد
57. فضیلت سوره ی حدید
هر کس این سوره را جهت برآوردن حاجت در شب جمعه 7 بار و بدون فاصله و پشت سر هم بخواند اثر عجیبی دارد
58. فضیلت سوره ی مجادله
هر کس این سوره را تلاوت کند در نامه ی عملش او را از حزب خدا ثبت کنند ودر چشم مردم معتبر موقر باشد
59. فضیلت سوره ی حشر

در حدیثى از پیغمبر گرامى (ص ) مى خوانیم : ((هرکس سوره حشر را بخواندتمام بهشت و دوزخ و عـرش و کـرسى و حجاب و آسمانها و زمینهاى هفتگانه وحشرات و بادها و پرندگان و درختان و جـنـبـنـدگـان و خـورشـید و ماه و فرشتگان همگى بر او رحمت مى فرستند, و براى او استغفار مى کنند, و اگر در آن روز یا در آن شب بمیرد شهید مرده است
60. فضیلت سوره ی ممتحنه
در حـدیـثـى از رسول خدا(ص ) مى خوانیم : ((هرکس سوره ممتحنه را قرائت کندتمام مؤمنین و مؤمنات , شفعیان او در روز قیامت خواهند بود)).


61. فضیلت سوره ی صف (عیسی)
در حدیثى از پیغمبر گرامى اسلام (ص ) مى خوانیم :
((هرکس سوره عیسى (سوره صف ) را بخواند حضرت مسیح بر او درودمى فرستد و تا در دنیا زنده است براى او استغفار مى کند و در قیامت رفیق او است )).

88/11/15::: 10:52 ص
نظر()
  
  

 

 

 

 



نسناس چیست و آیا شرح آن در حدیث و روایات آمده است؟



مسأله «نسناس» از سه بعد تاریخ، روایات و تفاسیر قابل بررسى است.
الف ) بررسى نسناس در تاریخ: علامه مرتضى عسکرى (محقق و پژوهشگر معاصر) در کتاب گران‏سنگ خود با عنوان «عبدالله بن سبا»، فصلى را تحت عنوان «افسانه نسناس» به بررسى و ارزیابى آن اختصاص داده است. خلاصه ارزیابى ایشان چنین است: درباره نسناس، سلسله سند روایات نقل شده به کسانى مى‏رسد که:
الف) نسناس را دیده و حدیث، شعر و قسم او را شنیده‏اند. آنان او را با یک دست، یک پا، یک چشم و نصف صورت انسان یافته و او را تیزتر از اسب مشاهده کرده‏اند.
ب) در صید او شرکت کرده، از گوشت او نیز خورده‏اند.
ج) در جواز خوردن گوشت او اشکال کرده‏اند؛ زیرا او انسانى است که سخن مى‏گوید و شعر مى‏خواند. برخى نیز اکل او را حلال دانسته‏اند.
د) گفته‏اند که خلیفه متوکل، برخى از حکماى عصرش را براى آوردن «نسناس» به سفر روانه کرد.
ه) نسب «نسناس» را بیان کرده و او را از قوم بنى امیم بن لاوذ بن سالم بن نوح دانسته‏اند. وقتى آنان ظلم کردند خداوند آنها را مسخ کرد. در این روایات آنچه مهم است این که آنها را ابن ابن اسحاق، ابن کلبى، طبرى، ابن فقیه همدانى، مسعودى، حموى و ابن اثیر روایت کرده‏اند. افزون بر روایات یاد شده دو حدیث ذیل هم روایت شده است:
1. «نسناس قومى از عاد بودند که پیامبرشان را معصیت کردند و خداوند آنان را به صورت نسناس مسخ کرده براى هر یک از آن انسان‏ها یک دست و یک پا است که مثل پرندگان مى‏جهند و بسان بهائم علف مى‏خورند».
2. «نسناس از منسوبان قوم عاد هستند که در نیزارهایى از سواحل دریاى هند زندگى مى‏کنند. به عربى سخن مى‏گویند و معاشرت مى‏کنند و اشعار مى‏گویند و به اسماى عرب هم خوانده مى‏شوند». پژوهش‏ها نشان مى‏دهد که دو روایت فوق و امثال آن، در کتاب‏هاى اشخاص زیر نیز آمده است: کراع، ازهرى، جوهرى، رویانى، غزالى، ابن اثیر، ابن منظور، فیروز آبادى، سیوطى، زبیدى و فرید وجدى.
نتیجه تحقیقات، نشان مى‏دهد که مسأله «نسناس» افسانه‏اى بیش نیست؛ زیرا منشأ این روایات، ساخته و پرداخت شده از جانب سیف بن عمر تمیمى است. که در علم الحدیث نزد شیعه و سنى، فردى زندیق، دروغ‏پرداز و غیرموثق به شمار مى‏آید. سیف، احادیثى را از زبان شخصى به نام عبدالله بن سبا - که اصلاً وجود خارجى نداشت و نامى خیالى براى خود سیف بوده - درست مى‏کند تا بدین وسیله براى طایفه بنى تمیم، ارزش و اعتبارى جعل بکند. وى با توجّه به مهارتى که در جعل حدیث داشت، موثق شد و با قرار دادن عبدالله بن سبا در آغاز، و رساندن راویان بعدى به قوم بنى تمیم، به خوبى از عهده این کار بر آید. سپس پخش این گونه احادیث در طول سالیان متمادى، موجب رسوخ و نفوذ اینها در کتاب‏هاى تاریخى، جغرافیایى، لغوى و... گردید. از این رو سخنان امثال ابن اسحاق، مسعودى، حموى و...، درست و در واقع پرورش همان احادیث منقول از عبدالله بن سبا مى‏باشند.
آن گاه علامه عسکرى ادامه مى‏دهند: به این جهت است که مى‏گوییم، احادیثى که در این رابطه آمده، نمى‏توانند صحیح و درست تلقى شوند، گرچه آنها از نظر سلسله سند هم مقطوع نباشد، (براى آگاهى بیشتر، ر.ک: عسگرى، مرتضى، عبدالله بن سبا، ص 184 - 172، طبع مکتبة الاسلامیه الکبرى)
. ب) نسناس در احادیث در کتاب‏هاى بحارالانوار، کافى و شرح آن، مناقب آل ابى طالب، الجواهر السنیة، مستدرک سفینة البحار، نهج‏السعادة، کلمات الامام الحسین، مکاتیب الرسول، میزان الحکمة و... روایت‏هایى درباره «نسناس» آمده است. در ذیل چند مورد از آن روایت‏ها را ذکر مى‏کنم، سپس به تحلیل و ارزیابى آنها مى‏پردازیم:
1. روایتى از امام على(ع) نقل شده، حاصلش این است که: «خداوند وقتى اراده کرد آدم را بیافریند، از عمر زندگى جن و نسناس بر روى زمین هفت هزار سال گذشته بود که آدم را از میان طبقات آسمان‏ها بیرون کشید و به ملائکه فرمود: به ساکنین زمین از جن و نسناس نظر کنید...»، (بحارالانوار، ج 11، ص 103، نشر بیروت، موسسه وفاء).
گرچه در این روایت، نسناس در کنار «جن» به کار رفته و موهم این معنا است که نسناس مانند جن، موجودات مستقلى است؛ ولى این توهم درست به نظر نمى‏رسد؛ زیرا خود حضرت در آخر حدیث، مى‏فرماید: خدا فرمود: «من جانشینى را خلق مى‏کنم که از او انبیاى مرسل و بندگان صالح پدید مى‏آیند و... من نسناس را از زمین جدا مى‏کنم و آن جا را از وجود آنها پاک مى‏سازم و جن‏هاى نافرمان را از خشکى منتقل مى‏کنم...» محل شاهد در این است که مى‏بینیم تکیه‏گاه اصلى امام(ع) در این فقره از سخنان و فقرات بعدى آن، بر روى نافرمانى است و در همه آنها، کلامش را روى «جنّ» متمرکز مى‏کند و دیگر سخنى از نسناس به میان نمى‏آورد. از این جا مى‏توان فهمید که نظر امام از به کار بردن نسناس، قومى غیر جن نبوده، بلکه همان جن‏اند که خداوند به علت نافرمانى، آنها را از بین برد.
2. شخصى از امام على(ع) درباره ناس، اشباه الناس و نسناس پرسید، امام فرمود: یا حسن پاسخ سؤال این شخص را بده، امام حسن(ع) فرمود: ناس همان پیامبر است، زیرا خداوند فرمود: ثُمَّ أَفِیضُوا مِنْ حَیْثُ أَفاضَ اَلنَّاسُ‏{
w1-6w}{I2:199I}/}، (بقره، آیه 199) و ما هم از آن هستیم، و اشباه الناس هم پیروان ما است، و نسناس نیز همین مردمان انبوه‏اند که خدا فرمود: أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُ‏{w27-31w}{I7:179I}/}، (اعراف، آیه 179؛ تفسیر فرات کوفى، ص 8؛ کافى، ج 8، ص 244).
نکته‏اى که از این حدیث استفاده مى‏شود این است که «نسناس» در کلام امام(ع) به معناى انسان‏هاى بیچاره، منحرف و گمراه دانسته است، زیرا امام واژه «نسناس» را در مقابل «ناس» به معناى پیامبر و ائمه(ع) و «اشباه الناس» به معناى پیروان آنان به کار برده است از آن معلوم مى‏شود که «نسناس» یک نوع موجودات غیر انسانى نیستند؛ بلکه آدم‏هایى‏اند که در مسیر پیامبر و عترت او گام بر نمى‏دارند، (بحارالانوار، ج 24، ص 94 و 95، حدیث 1 و 2).
3. روایتى هم هست که در آن جا اشعارى از امام على(ع) نقل مى‏شود که در یک بیت از آنها کلمه «نسناس» به کار رفته است: {
Sلستُ الى النسناس مستأنساً# لکنّنى آنس بالناس‏S} این حدیث هم نمى‏تواند واقعیت‏دار بودن نسناس را ثابت بکند، زیرا این روایت نیز مثل حدیث قبلى، داراى قرینه است و آن این که آن حضرت، نسناس را در مقابل ناس قرار داده است. روشن است که «ناس» به معناى انسان اعمّ از گمراه و غیر آن، نمى‏تواند مقصود امام باشد. پس مراد از نسناس، همان انسان‏هاى مفسد روى زمین‏اند که امام هرگونه «انسیّت» را میان خود و آنها طرد کرده و خود را همراه و همگام با «ناس» (پیامبر) معرفى مى‏کند، (بحارالانوار، ج 49، ص 112، ح 1؛ مناقب آل ابى طالب، ج 4، ص 361). 4
4. امام على(ع) در پاسخ کسى که درباره مخلوقات قبل از آدم سؤال کرده بود، فرمود: «بله، خداوند در آسمان و زمین، مخلوقاتى داشت که او را تسبیح مى‏کردند. سپس ملائکه روحانى را خلق نمود، و آن گاه جنّیان روحانى را که داراى بال بودند، آفرید که از ملائکه پایین‏تر بودند... و بعد مخلوقاتى را پایین‏تر از جن آفرید که ابدان و ارواح داشتند؛ ولى بى بال بودند. این‏ها که مى‏خورند و مى‏آشامند، نسناس‏اند و به خلق جنّ شباهت دارند و در عین حال از انس به شمار نمى‏آیند...». این حدیث هم نمى‏تواند بر واقعیت دار بودن نسناس (انسان نما) دلالت بکند؛ زیرا اوّلاً خود حضرت در کلامشان فرمودند که اینها از طایفه انس محسوب نمى‏شوند. ثانیاً: نهایت امرى که این حدیث بر آن دلالت دارد، این است که نسناس طایفه‏اى از جن بودند که بر خلاف جنّیان پیشین، قدرت پرواز نداشتند و خداوند به سبب فساد آنها را نابود کرد، (بحارالانوار، ج 54، ص 323). 5. علامه مجلسى در توضیح حدیث منقول از امام صادق(ع): «ان اشدّ الناس بلاءً الانبیاء ثم الذین یلونهم ثم الامثل فالامثل‏»، مى‏فرماید: مراد حضرت از ناس، همان انبیا، اوصیا و اولیا هستند و آنان ناس حقیقى‏اند و بقیه ناس نسناس‏اند، (بحارالانوار، ج 64، ص 200، ح 3).
بررسى سخن علامه: بر اساس همان قرینه‏اى که در احادیث قبلى گذشت، در اینجا هم طبق آن مى‏گوییم. منظور از نسناس، مردمان گمراه و منحرف‏اند. از آنچه گذشت، این نتیجه را مى‏گیریم که به طور یقین نمى‏توانیم از آن احادیث چنین استفاده کنیم که: «نسناس» یک نوع موجودى است که غیر از انس و ملائکه و جن است، بلکه نسناس یا در واقع نوعى از جن‏اند که نسل آن‏ها با خلقت آدم منقرض گشت و یا نسناس صفتى است که بر انسان‏هاى منحرف اطلاق مى‏گردد.
در این جا دو نکته شایان توجه است:
الف) ابن ابى الحدید شارح نهج‏البلاغه از امیرالمؤمنین(ع) نقل مى‏کند: مالى اسمع حسیساً و لا ارى‏ انیساً! ذهب الناس و بقى النسناس‏؛ چه شده، من صداى حرکتى را مى‏شنوم، ولى انسان مهربانى را نمى‏بینم، مردم رفتند و نسناس باقى ماندند. گفتنى است که زمخشرى همین عبارت ذهب الناس و بقى النسناس را از ابن اثیر در نهایة اللغة به نقل از ابى هریره نقل مى‏کند، (ر.ک: زمخشرى، الغایق فى غریب الحدیث، ص 427، نشر دار الفکر بیروت). اما این عبارت هم از دلالت کردن بر واقعیت وجودى نسناس، ناتوان است؛ به جهت این که:
اولاً کلام منسوب به امیرالمؤمنین(ع) به تصریح خود ابن الحدید، خالى از واقعیت است، زیرا فاقد آن جزاست و فصاحت لازم در سخنان آن حضرت است، (شرح نهج‏البلاغه، ج 5، ص 149، نشر قم، دار الکتب العلمیه).
دوم این که مقصود امام از نسناس، آدم‏هاى منحرف است.
سوم این که شخص ابى هریره از نظر حدیث شناسان شیعه معتبر نیست.
ب) احتمال داده شده که طائفه نسناس، همان قوم «یأجوج و مأجوج» است که در قرآن ذیل داستان «ذى القرنین» در آیه 94 از سوره «کهف» و آیه 96 از سوره «انبیا» آمده است. اما این احتمال درست نیست، زیرا هر چند که خوى یأجوج و مأجوج وحشى‏گرى و لطمه‏زدن بود؛ اما از آن تشابه، به طور یقینى نمى‏توان به مشابهت در جنس هم دست یافت. ثانیاً: خود روایات در شمردن اوصاف یأجوج و مأجوج، اختلاف دارند و در عین حال از آن اوصاف بیان شده، هیچ کدام بر نسناس قابل انطباق نیستند، (ر.ک: ترجمه المیزان، ج 13، ص 630).
ج) بررسى نسناس در تفاسیر: سخنان مفسّران در رابطه با نسناس، بیشتر در تفسیر آیه إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی اَلْأَرْضِ خَلِیفَةً{
w2-10w}{I2:30I}/} دیده مى‏شود. برخى در این میان، به مسأله مورد بحث اساساً اشاره‏اى نکرده‏اند (مانند علامه طباطبایى)؛ اما عده‏اى از آنان به صورتى خیلى گذرا، به موضوع نسناس پرداخته‏اند. حال سخنان این افراد چنین است:
اول. معناى واژه خلیفه، یکى از امور مورد اختلافى میان مفسران به شمار مى‏آید. گروهى از آنان معتقداند: خلیفه به معناى خلیفة الله است؛ زیرا همین معنا در آیاتى از قرآن، به کار رفته است: یا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناکَ خَلِیفَةً فِی اَلْأَرْضِ‏{
w1-7w}{I38:26I}/}، (ص، آیه 26)؛ وَ قالَ مُوسى‏ لِأَخِیهِ هارُونَ اُخْلُفْنِی فِی قَوْمِی‏{w14-21w}{I7:142I}/}، (اعراف، آیه 142)؛ وَعَدَ اَللَّهُ اَلَّذِینَ آمَنُوا{w1-4w}{I5:9I}*/}... لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی اَلْأَرْضِ‏{w9-11w}{I24:55I}/}، (نور، آیه 55)؛ وَ هُوَ اَلَّذِی جَعَلَکُمْ خَلائِفَ اَلْأَرْضِ‏{w1-6w}{I6:165I}/}، (انعام، آیه 165). و جمله مشهور درباره انسان (انسان خلیفة الله) است. ابن مسعود، این معنا را اختیار کرده است، (تفسیر المیزان، ج 1، ص 148؛ تفسیر اطیب البیان، ج 1، ص 497؛ و المنار، ج 1، ص 257؛ المراغى، ج 1، ص 80؛ سبحانى، جعفر، تفسیر صحیح آیات مشکله قرآن، ص 134).
روشن است که طبق این تفسیر، نمى‏توان درباره نسناس سخن گفت؛ زیرا آیه شریفه بر اساس فهم این گروه، از اشاره به زمان سابق بر انسان منصرف است و هیچ دلالتى ندارد. در مقابل، گروهى با این نگرش که انسان نمى‏تواند خلیفه خدا باشد، (تفسیر الفرقان، حول همین آیه و تفسیر من هدى القرآن، ج 1، ص 130)، گفته‏اند: خلافت به معناى جاى گزینى و قرار گرفتن شخصى در مقام دیگرى است. از این رو، خلیفه به معناى خلیفه خدا نیست؛ بلکه به معناى خلیفه قوم گذشته است. شاهد بر این مطلب آیات ذیل است: فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا اَلصَّلاةَ{
w1-6w}{I19:59I}/}، (مریم، آیه 59)؛ فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ وَرِثُوا اَلْکِتابَ‏{w1-6w}{I7:169I}/}، (اعراف، آیه 169)؛ ثُمَّ جَعَلْناکُمْ خَلائِفَ فِی اَلْأَرْضِ مِنْ بَعْدِهِمْ‏{w1-7w}{I10:14I}/} (یونس، آیه 14). و یا به معناى قومى است که برخى از آنها؛ بعضى دیگر را از طریق تولید و تناسل جانشین مى‏گذارند، (تفسیر ابن کثیر، ج 1/69، قول حسن بصرى).
روشن است که طبق معناى اخیر، بحث از نسناس بى مورد است؛ زیرا اساساً خلیفه، تنها به حال و آینده نظر پیدا مى‏کند؛ ولى بر اساس اینکه خلیفه به معناى خلیفه قوم گذشته باشد، بحث موضوعیت پیدا مى‏کند. نکته قابل توجّه این که خود قائلین به این معنا، در تعیین قوم گذشته، اختلاف نموده و در این زمینه روایت‏هاى مختلفى را بیان کرده‏اند.
گروه کمى از آنان گفته‏اند: فرشتگان پیش از آدم، ساکن زمین بودند؛ زیرا در آن زمان بعد از قلع و قمع جنّیان مفسد، دسته‏اى از فرشتگاه ساکن زمین شدند. در این زمینه احادیثى وارد شده است، (تفسیر گازر، ج 1، ص 61)؛ ولى گروه کثیرى گفته‏اند: جن پیش از آدم، در زمین سکونت داشتند. ابن عباس این مطلب را روایت کرده و آیه وَ اَلْجَانَّ خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ‏{
w1-5w}{I15:27I}/}، (حجر/27) را هم بر آن شاهد آورده است، (تفسیر نور الثقلین، ج 1، ص 51؛ تفسیر منهج الصادقین، ج 1، ص 156؛ تفسیر قرطبى، ج 1، ص 189؛ تفسیر مجمع البیان، ج 1، ص 147؛ تفسیر ابن کثیر، ج 1، ص 70؛ قصص قرآن مجید نیشابورى، ص 4؛ تفسیر حاج مصطفى خمینى، ج 4، ص 302 به بعد). سیوطى در کتاب «در المنثور» روایتى را ذکر مى‏کند؛ مبنى بر این که جن، از اولین ساکنان زمین بودند. در مقابل این قول، چهار گونه حدیث مخالف نیز در تفاسیر آمده است:
1. «قبل آدم مخلوقاتى بود که ابلیس از آنها به شمار مى‏رفت»، (تفسیر قمى، ج 1، ص 36؛ تفسیر روان جاوید، ج 1، ص 53)}.
2. «قبل از جن طائفه‏اى بود که از جن و انس و ملائکه به شمار نمى‏رفتند»، (تفسیر برهان، ج 1، ص 75، ح 7). 3. پیش از آدم، جن و نسناس بودند»، (تفسیر قمى، ج 1، ص 36؛ تفسیر صافى، ج 1، ص 71؛ قصص الانبیاء جزائرى، ص 29).
4. «قبل از طایفه جن، طایفه‏اى به نام بنّ وجود داشته است»، (ابن کثیر، قصص الانبیاء، ص 8). نکته‏اى که باید بدان توجّه کرد، این است که اگر قائل شویم که ابلیس خود از قوم جنّ است و قوم بنّ هم محتمل است که از طایفه جن باشد؛ مشکلى نسبت به بند اول و چهارم نخواهیم داشت. درباره بند دوم هم گفتنى است که در آن حدیث، اسمى از «نسناس» به میان نیامده است؛ لذا به طور قطع نمى‏توان گفت: آن موجودات، همان قوم نسناس بوده‏اند. بنابراین، حدیث فوق، از محل بحث خارج است. در رابطه با بند سوم، دیگر نمى‏توان گفت نسناس موجودات واقعى‏اند که در زمان‏هاى بعد از خلقت آدم وجود داشته یا دارند.
ب) مفسّران، نظرات گوناگونى را درباره منشأ و علت انتساب فساد و خونریزى براى انسان، از ناحیه ملائکه مطرح کرده‏اند. یک نظر مبتنى بر این است که ملائکه، با توجه به این که زندگى همراه با فساد و ظلم موجودات، پیش از آدم را مشاهده کرده بودند؛ درباره بنى‏آدم هم چنین حکمى را صادر کردند. قائلان این نظریه، احادیثى را مطرح مى‏کنند که بررسى تفصیلى آن در بخش قبلى گذشت. اما در مقابل، برخى مدعى‏اند که علت صدور این حکم از طرف ملائکه، دلایل دیگرى داشت؛ از جمله:
1. ملائکه از به کار رفتن واژه «ارض» در کلام خدا، فهمیدند که امر مادى نمى‏تواند از فساد و جنایت، دور باشد و امکان فساد در او هست.
2. خود خدا، ملائکه را در جریان خلقت آدم و آینده اولاد او قرار داده بود که این موجب سؤال از طرف ملائکه گردید.
3. ملائکه به عصمت انحصارى در خود قائل بودند و با طرح این موضوع، گمان مى‏کردند که این موجود بایستى به ظلم و جنایت هم آلوده گردد. معلوم است که تنها بر اساس این نظر که ملائکه فساد موجودات پیشین را مشاهده کرده بودند؛ بررسى موضوع نسناس معنا پیدا مى‏کند و طبق بقیه نظرات، موضوعى براى نسناس باقى نمى‏ماند. خلاصه، مى‏توان یکى از دو احتمال را پذیرفت:
الف) نسناس صفتى است که بر انسان‏هاى گمراه اطلاق مى‏گردد.
ب) نسناس طایفه‏اى از جن بودند که با خلقت آدم، نسلشان منقرض شد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


88/7/8::: 10:32 ص
نظر()
  
  
<      1   2   3   4   5   >>   >